loading...
ارسطو
آخرین ارسال های انجمن
ميلاد بازدید : 87 چهارشنبه 08 شهریور 1391 نظرات (3)

تصور کن توی دلت هست یه چیزی

زیر بارون راه بری اشک بریزی

خوبی بارون اینه اشکات رو پنهون میکنه

تو رو به یه حال و هوای تازه مهمون میکنه

تموم حرفای این دل بغض شده گریه شده

خیلی وقت حرف احساسی چند نقطه شده...

 

 

 

نمی دونی تو دل بی کس من با غما همراه شده

خیلی وقته تو هواست نیست این دل تنها شده

کاش میشود  یه جوری از ترس این دل کم کنی

ترسم اینه بفهمی احساسم رو ترکم کنی

نمیخوام رفتن تو واسه چوب دارم طناب شه

تصویری که از تو دارم توی ذهنم خراب شه

 

 

 

 

چه خوبه که تو پیشمی من پیشتم

وی این شطرنج هنوز دل مات و هم کیشتم

روی دیوارا نوشتن اسمت شده هر روز کارم

این که تو رو میخوام بهت نمیرسم رو دوست دارم

منطقی نیست میدونم که باشم همراه تو

خیلی فاصله دارم با مرد رویا های تو

ولی باور کن که چشماته که من خامش میشم

تو یه لبخند میزنی من غرق آرامش میشم

با این که تنهام هنوز با این که تاریک زندگیم

بعد چند سال تکون دادی دلم رو ممنونم

خلاصه این دل گرفتارت شده دوست داره

من تو رو میخوام تو نه بازی روزگاره

تو که رفتی این خیالتم نبود

تو رفتی ولی من به یادتم هنوز

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط اسراء در تاریخ 1348/10/11 و 20:29 دقیقه ارسال شده است

سلام دوست عزيز
ممنون كه به وبم سرزديشکلک
لينك شديد منو با نام نيلوفرانه لينك كنيد

این نظر توسط فاطیما در تاریخ 1348/10/11 و 12:45 دقیقه ارسال شده است

سلام عزیزم
جاده احساس با تنهایی را که می فهمد؟! به روز شد
منتظر شمیم عطر حضورت هستم
هر چی آرزوی خوبه مال تو...................................................[گل]

این نظر توسط rahman در تاریخ 1348/10/11 و 21:16 دقیقه ارسال شده است

سلام من لینکت کردما منو با اسم عاشقانه3221بلینک ممنون خبرش یادت نره ممنون


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرت درباره ی عشق چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 159
  • کل نظرات : 73
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 228
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 25
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 42
  • بازدید ماه : 266
  • بازدید سال : 5,029
  • بازدید کلی : 104,697